مثلث نوردهی یک مفهوم کلّی از رابطه میان سه جزءِ اصلی در مدیریّت نور و اثر گذاری آن بر تصویر است. هرکدام از اجزاء آن یک رأس از یک مثلث بوده و با تغییر هر کدام، بر دو رأس دیگر اثر میگذارد. برای افرادی که به تازگی عکّاسی را آغاز کردهاند ممکن است کمی سخت به نظر برسد. امّا با کمی دقّت، کار عملی و کسب تجربه میتوان آنرا درک و به نورسنجی در عکّاسی تسلّط پیدا کرد. سه مؤلفه آن به شرح زیر میباشد.
- ایزو (ISO):
سطح حسّاسیت سنسور دوربین به نور موجود را ISO (درگذشته سرعت فیلم) میگویند. هر چه ISO افزایش پیدا کند حسّاسیت به نور افزایش پیدا میکند. هرچه میزان ISO افزایش پیدا کند مقدار نویز در تصویر بیشتر میشود. همچنین هر چقدر ISO افزایش پیدا نماید سرعت باز و بسته شدن شاتر بیشتر گردیده و یا میزان گشودگی دیافراگم بستهتر خواهد شد. با افزایش ISO میتوان در محیتهای کم نورتر عکسهای روشنتری گرفت.
- سرعت شاتر (S):
مدّت زمانی که شاتر باز بوده و نور به سنسور دوربین میرسد را سرعت شاتر میگویند. سرعت شاتر آهسته در محیطهایی با نور کم و عکّاسی از شب استفاده میشود و با سرعت شاتر بیشتر اجسم متحرک را بهصورت ایستا میتوان ثبت کرد. همچنین هر چقدر سرعت شاتر (باز و بسته شدن) سریعتر باشد میزان گشودگی دیافراگم و یا ISO بیشتر خواهد بود.
- گشودگی دیافراگم (A):
دریچهای در لنز که اجازه میدهد نور به سنسور دوربین برسد، دیافراگم نامیده میشود (مراجعه به صفحه 64). هرچه گشودگی این دریچه بیشتر (مثلاً عدد 4/1) باشد نور بیشتری به سنسور دوربین رسیده و هر چه کوچکتر (مثلاً 32) باشد نور کمتری به سنسور میرسد. میزان باز بودن دریچه دیافراگم را باحرف f نشان میدهند. هرچه اعداد f بزرگتر (مثلاً f22) کلِّ تصویر واضح خواهد بود. همچنین اگر میزان گشودگی دیافراگم کاهش یابد میزان سرعت شاتر کاهش و یا ISO افزایش پیدا میکند.
در تصویر ابتدای این فصل (تصویر صفحه قبل) رابطه و اثر گذاری ISO، گشودگی دیافراگم و سرعت شاتر بر هم را مشاهده مینمائید. هر یک از این اجزاء مثلث باعث میگردد تا عکسهای گرفته شده به شیوهخاصّی ثبت گردد. برای درک بهتر اثر گذاری هر یک از آنها به تصویر زیر دقّت نمائید.
گشودگی دیافراگم - Aperture
Aperture، روزنه و یا منفذی است که اندازه آن توسّط تیغههای دیافراگم در لنز کنترل میشود. مهمترین وظیفهی این روزنه، کنترل میزان نور عبوری از لنز به سنسور است. اندازهی تغییر دیافراگم مثل ISO یا شاتر بر اساس یک نظم ثابت تغییر نمیکند. دیافراگم را بر مبنای f – stop اندازه گیری میکنند. روی دوربینتان (صفحه نمایش آن) حرف ( f ) یا ( /f ) را میبینید که جلوی آن یک عدد نوشته شده است. این عدد نشان میدهد که چه مقدار در نهایت دیافراگم شما باز میشود. هرچه عدد کمتر باشد، دیافراگم بازتر میشود و هرچه دیافراگم بازتر شود عمق میدان (محدودهای که واضح است) کمتر میشود. برای شروع، این اعداد را بخاطر داشته باشید:
Standard F-Stop: f/1.4 | f/2.0 | f/2.8 | f/4.0 | f/5.6 | f/8 | f/11 | f/16 | f/22 | f/32
همچنین هر یک Stop از دو جزء کوچکتری به نام Step تشکیل شده است. ←
یک مثال بسیار ساده برای درک بهتر اثر گذاری دیافراگم بر تصویر:
گشودگی دیافراگم را همچون مردمک چشم خود تصور کنید. عملکرد هر دو دقیقاً یکی است. تصور کنید در دشت بسیار بزرگ هستید. در نزدیکی شما یک درخت بزرگ وجود دارد و در انتهای دشت یک کوه عظیم.
حال اگر شما به درخت نگاه کنید درخت را بسیار واضح خواهید امّا بدون نگاه کردن به کوه و تنها از گوشه چشم خود به کوه در انتهای دشت توجّه کنید. کوه کاملاً تار است. دلیل آن این است که مردمک چشم (دیافراگم) کاملاً باز باز است. حال وقتی که میخواهید به کوه در انتهای دشت نگاه کنید معمولاً همگی دست خود را در بالای ابروی خود قرار داده و کمی با بستن پلکهای خود سعی میکنیم که انتهای دشت در افق را واضحتر ببینیم اینجاست که مردمک چشم (دیافراگم) به بستهترین حالت خود میرسد تا بتوان کلِّ نمای دشت را به وضوح ببینیم. فکر کنم تا به اینجای کار معنی و مفهموم عمق میدان[1] (عمق محدوده فوکوس) را به خوبی درک کردهاید. همچنین در ادامه مثال قبل اگر در یک ظهر آفتابی در کنار دریای خلیج فارس در بوشهر باشید، بخاطر شدّت نور زیاد مردمک چشم (دیافراگم) به بستهترین حالت خود خواهد رسید و اگر در غروب کنار دریا باشید مردمک چشم (دیافراگم) در بازترین حالت ممکن خواهد بود. این امر باعث کنترل حجم نور ورودی به چشم میشود.
عمق میدان - Depth of Field
عمق میدان یا محدوده فوکوس یکی از مفاهیم مهم در عکّاسی است که هر عکّاسی باید در کنترل آن مهارت کافی بدست آورد. عمق میدان ناحیه وضوح قابل دسترس در صحنه مقابل دوربین است که در تصویر نهایی بهصورت فوکوس دیده میشود. به عبارت دیگر عمق میدان به مسافتی در ناحیه جلو و عقب نقطه فوکوس گفته میشود که عناصر موجود در صحنه بهصورت واضح و شارپ دیده میشوند.
هنگامی که با یک دوربین عکّاسی بر روی یک سوژه فوکوس میکنید، در نقطهای که دوربین بر روی آن فوکوس میشود، هر عنصر دیگری نیز که در سطح نقطه فوکوس باشد واضح و شارپ خواهد بود. در نواحی جلو و عقب نقطه فوکوس تا مسافت مشخّصی هر عنصر دیگری که در صحنه باشد بهصورت واضح و شارپ دیده خواهد شد و هر عنصری که در این فاصله قرار نداشته باشد ناواضح و تار میگردد. این فاصله که در دو طرف نقطه فوکوس است و همه عناصر داخل آن واضح دیده میشود، عمق میدان وضوح تصویر میباشد. در تصویر مقابل محدوده ناحیه وضوح تصویردر دو طرف نقطه فوکوس در تصویر مشخّص شده است.
هر چه اندازه ناحیۀ دارای وضوح که عناصر تصویر در آن بهصورت واضح دیده میشود، بزرگتر باشد، عمق میدان تصویر هم بیشتر است و هنگامی که این ناحیه کوچک میباشد، اصطلاحاً گفته میشود که عمق میدان تصویر باریک[2] است. ناحیه واضح[3] در داخل عمق میدان بطور ناگهانی با ناحیه غیر واضح و محو[4] در خارج از ناحیه عمق میدان به هم نمیرسند، بلکه به شکل تدریجی نواحی واضح و شارپ به نواحی محو و ناواضح تبدیل میشوند. بهعبارتی در نواحی جلو و عقب ناحیه عمق میدان (محدوده فوکوس) که تصویر شارپ است، کم کم از میزان وضوح و شارپی تصویر کاسته میشود.
در تصویر بالا لبه عمق میدان به تدریج از ناحیه واضح به ناحیه محو وارد میشود. محدوده عمق میدان در دو طرف نقطه فوکوس توزیع شده است. حدود یک سوم آن در جلوی نقطه فوکوس و حدود دو سوم آن در ناحیهی پشت نقطه فوکوس قرار میگیرد. پس عناصری که در یک سوم جلویی و دو سوم عقبی نقطه فوکوس و در ناحیه عمق میدان قرار دارند در تصویر بهصورت واضح دیده میشوند.
البتّه باید به این نکته اشاره کرد که هر چه فاصله کانونی لنز بلندتر باشد، نسبت یک به دو منطقه وضوح در جلو و عقب نقطه فوکوس، به هم نزدیکتر میشود، یعنی اندازه طول ناحیه وضوح در جلو و عقب نقطه فوکوس مشابه میگردد.
عوامل مؤثّر بر عمق میدان
در هر دوربین عکّاسی سه عامل اصلی بر عمق میدان تصویر تأثیر میگذارند و عکّاسان برای کنترل عمق میدان از آنها استفاده میکنند:
- اندازه روزنه دیافراگم (Aperture)
- فاصله سوژه از دوربین
- فاصله کانونی لنز دوربین عکّاسی
تأثیر اندازه روزنه دیافراگم بر عمق میدان
اندازه روزنه دیافراگم، علاوه بر کنترل میزان نور ورودی به داخل دوربین، بر روی اندازه عمق میدان تصویر مؤثّر هم اثر میگذارد. هر چه روزنه دیافراگم بازتر باشد (عددهای کوچکتر f) عمق میدان کمتر است و هر چه اندازه آن کوچکتر باشد (عددهای بزرگتر f)، عمق میدان تصویر بیشتر میباشد.
پس اگر هنگام تنظیم نوردهی دوربین، از عددهای کوچک دیافراگم استفاده کنیم، عمق میدان تصویر کوچک خواهد شد. به عبارتی عمق میدان، فقط ناحیه کمی در جلو و عقب نقطه فوکوس را تشکیل میدهد و بقیه عناصر صحنه تار یا در اصطلاح فُلو میشوند. با کوچک کردن روزنه دیافراگم، عمق میدان افزایش مییابد و محدوده وضوح تصویر در جلو و عقب نقطه فوکوس گسترش مییابد.
به عنوان مثال با عدد دیافراگم f/2.8 عمق میدان تصویر باریک خواهد بود و با عدد دیافراگم f/16 عمق میدان بزرگتری ایجاد میگردد.
هر چه عمق میدان تصویر بزرگتر باشد، مسافت بیشتری در جلو و عقب نقطه فوکوس، واضح و شارپ است. اگر عمق میدان خیلی بزرگ بشود تمام عناصر صحنه تا نقطه بینهایت شارپ دیده میشود.
تأثیر فاصله سوژه تا دوربین بر عمق میدان
عامل مهم دیگری که بر روی عمق میدان مؤثّر است فاصله بین دوربین تا سوژه است. هر چه فاصله سوژه تا دوربین کمتر باشد، عمق میدان تصویر باریکتر خواهد بود. بنابراین یکی از راههای افزایش عمق میدان، دور کردن دوربین از سوژه است. در مواردی مثل عکّاسی پرتره که یک عمق میدان باریک مورد نظرتان است، با مقداری نزدیک شدن به سوژه میتوانید عمق میدان وضوح تصویر را کاهش دهید. هر چه به سمت سوژه نزدیکتر شویم محدوده جلو و عقب عمق میدان به سمت نقطه فوکوس میل میکند.
تأثیر فاصله کانونی لنز بر عمق میدان
فاصله کانونی لنز نشان دهنده قابلیت لنز برای بزرگنمایی تصویر سوژه است. لنزهای با فاصله کانونی بلند، توانایی بزرگنمایی بیشتری دارند. در لنزهای با فاصله کانونی بلندتر (تلهتر) عمق میدان تصویر باریکتر از لنزهای با فاصله کانونی کوتاهتر است. پس هر چه لنز وایدتر باشد، عمق میدان بیشتری خواهیم داشت. البتّه این درصورتی است که فاصله دوربین تا سوژه ثابت باشد.
اگر یک دوربین با لنز تله فوتو در یک فاصله مشخّص از سوژه قرار گرفته باشد، با تغییر لنز به یک لنز وایدانگل در حالی که سایر تنظیمات دوربین تغییر نکند، عمق میدان تصویر بیشتر خواهد شد. حال اگر دوربین را با لنز واید به سمت سوژه حرکت بدهیم تا جایی که اندازه سوژه در کادر تصویر معادل اندازهای باشد که در موقعیت قبلی دوربین با لنز تله فوتو از سوژه عکس گرفته بودیم، خواهیم دید که عمق میدان نسبت به عکسی که با لنز تله فوتو گرفته شده بود تغییری نکرده است و مشابه آن میباشد. اگر چه به دلیل ماهیّت مختلف دو لنز، پرسپکتیو دو تصویر با هم متفاوت خواهد بود.
تأثیر اندازه سنسور دوربین بر عمق میدان
دوربینهای عکّاسی دارای حسگر کوچکتر، عمق میدان بزرگتری نسبت به دوربینهایی با سنسور بزرگتر ایجاد میکنند به این علّت که دوربینهای با سنسور بزرگتر برای اینکه میدان دیدی معادل دوربینهای با سنسور کوچکتر داشته باشند، بایستی از لنزهای با فاصله کانونی بلندتری استفاده نمایند.
برای مقایسۀ دو دوربین با سنسورهای مختلف، بایستی دقّت کرد که لنزهای آنها از نظر فاصله کانونی مؤثّر، مشابه باشند، یعنی ضریب برش آنها در نظر گرفته شود. در این حالت میدان دید[5] آنها مشابه خواهد بود. اگر فاصله سوژه تا دوربین و اندازه دیافراگم نیز در هر دو دوربین یکسان تنظیم گردد، پس از گرفتن عکس با هر دو دوربین، خواهید دید که دوربینی که سنسور بزرگتری دارد، عمق میدان کمتری در تصویر خواهد داشت.
کنترل عمق میدان در دوربینهای عکّاسی تمام اتوماتیک
در دوربینهایی که تنظیمات دستی کنترل نوردهی از جمله تنظیم روزنه دیافراگم دیده نشده است، مثل بعضی از دوربینهای کامپکت، میتوان برای کنترل عمق میدان از منوی دوربین استفاده کرد. به این صورت که وقتی دوربین را بر روی حالت عکّاسی پرتره که معمولاً با علامت سر انسان نمایش داده میشود قرار بدهیم، تنظیمات دوربین عمق میدان کوچکی به ما میدهد و اگر دوربین را بر روی حالت منظره که معمولاً با علامت کوه در دوربین مشخّص میشود، تنظیم کنیم، عمق میدان بزرگتری به ما خواهد داد.
اثرات عمق میدان بر تصویر
کنترل عمق میدان یکی از ابزارهای مهم و در اختیار عکّاس است که به وسیلۀ آن میتواند تعیین کند چه بخشهایی از تصویر واضح و چه بخشهایی از آن تار باشند. استفاده از عمق میدان باریک روش خوبی برای جدا کردن سوژه از پس زمینه تصویر است. در عکّاسی پرتره از این تکنیک، زیاد استفاده میشود. همچنین در سایر شاخههای عکّاسی مثل حیات وحش یا عکّاسی ورزشی نیز از عمق میدان باریک برای جدا کردن سوژه از محیط اطراف و عناصر پس زمینه صحنه استفاده میگردد. در مواردی که عکّاسان قصد دارند عناصر بیشتری از صحنه دارای وضوح باشد و جزئیات بیشتری از آن را به نمایش بگذارند، از عمق میدان بزرگتر استفاده میکنند. در عکّاسی منظره عموماً برای اینکه همه عناصر صحنه مقابل دوربین دارای وضوح باشد، عمق میدانهای بزرگ انتخاب میشود.
تخمین اندازه عمق میدان
جداول مختلفی طرّاحی شده است که بر اساس نوع لنز و دوربین عکّاسی، با تعیین فاصله دوربین تا سوژه، اندازه عمق میدان را مشخّص مینماید. این جداول را میتوان به سادگی در وبگاههای اینترنتی دریافت کرد. همچنین تعداد زیادی برنامه برای تعیین عمق میدان دوربینهای DSLR عرضه گردیدهاند که قابل استفاده بر روی تلفن همراه و تبلت میباشند و میتوان جهت تخمین اندازه عمق میدان از آنها استفاده نمود.
در بسیاری از دوربینهای عکّاسی دیجیتال خصوصّاً انواع DSLR دکمهای برای نمایش عمق میدان[6] وجود دارد. با فشار دادن این دکمه و مشاهده صحنه از داخل منظرهیاب دوربین، میتوان صحنه مقابل را با نمایش عمق میدان مشاهده نمود.
در حالت عادی وقتی از داخل منظرهیاب به صحنه نگاه میکنید، دیافراگم در بازترین حالت قرار دارد تا نور کافی برای دیدن صحنه از داخل منظرهیاب فراهم باشد. هنگامی که دکمه شاتر برای گرفتن عکس فشرده میشود، در زمان بسیار کمی قبل از باز شدن دریچه شاتر، ابتدا دیافراگم به اندازهای بسته میشود که قبلاً تنظیم شده است، یعنی روزنه دیافراگم به سایز تعیین شده میرسد و سپس بدنبال آن دریچه شاتر باز شده و عکس ثبت میشود.
با فشار دادن دکمه نمایش عمق میدان در واقع اندازه روزنه دیافراگم از حالت کاملاً باز بطور دستی به اندازهای که برای گرفتن عکس تنظیم شده است تغییر مییابد و با مشاهده صحنه از داخل منظرهیاب، وضوح واقعی نواحی مختلف صحنه دیده میشود. منتهی مشکلی که وجود دارد این است که وقتی روزنه دیافراگم در اندازههای کوچک تنظیم شده است، با فشردن دکمه نمایش عمق میدان، تصویر مشاهده شده در منظرهیاب خیلی تاریک دیده میشود. به همین علّت است که عملاً اکثر عکّاسان به نُدرت از این دکمه استفاده میکنند.
تنظیم حداکثر عمق میدان در دوربین عکّاسی
برای اینکه بتوان تمام مناطق موجود در یک صحنه را بطور واضح ثبت نمود بایستی تنظیمات دوربین عکّاسی به گونهای انجام شود که حداکثر عمق میدان را فراهم نماید. اصطلاحی به نام مسافت هایپرفوکال[7] وجود دارد که برای این منظور بکار میرود. وقتی که نقطه فوکوس را بر روی نقطهای که به اندازه مسافت هایپرفوکال از دوربین فاصله دارد قرار دهیم، از ناحیه نصف این مسافت تا بینهایت، عمق میدان گسترش خواهد یافت.
در دوربینهای مختلف و با لنزهای مختلف از نظر فاصله کانونی، مسافت هایپرفوکال متفاوت است. جداول مختلفی برای تعیین آن طرّاحی شده است و برنامههای مختلفی نیز برای تلفنهای همراه موجود است که این مسافت را محاسبه مینماید. بهعنوان یک قاعده سرانگشتی، اگر دسترسی به جداول مربوطه نداشتید، میتوانید با استفاده از دیافراگمهای بسته مثلا f/16 یا بالاتر و همچنین استفاده از لنزهای با فواصل کانونی کوتاهتر، بر روی نقطهای در حدود یک سوم طول صحنه فوکوس کنید تا به عمق میدان مورد نظر خود دست یابید.
روستای شاپور، شهرستان کازرون استان فارس - عکس: حمید حساس (اسفندماه 1398)
سرعت شاتر – Shutter Speed
سرعت شاتر همچون پلک چشم (تیغههای شاتر) در جلوی چشمان (سنسور دوربین) شما است. حال تصور کنید اگر پلکان چشم شما باز بماند (شاتر باز باشد) شما قادر خواهید بود منظره مقابل خود را ببینید. حال اگر پلک خود را ببندید (شاتر بسته شود) دیگر منظره را نمیبینید.
اکنون تصور کنید که برای مثلاً 1 ثانیه پلک خود را باز کنید (به مدّت 1 ثانیه نور وارد چشم شما میشود) و منظره مقابل خود را مشاهده کنید. در این حالت وقت کافی برای دیدن منظره را دارید و کلِّ منظره روبروی شما واضح خواهد بود. اگر در طول مدّت مثلاً 60/1 ثانیه پلک خود را باز و بسته (تنها 116 ثانیه نور به چشم شما رسید) کنید. حال متوجّه گردیید که سرعت باز و بسته شدن شاتر دوربین باعث میگردد تا طول مدّت زمان عبور نور افزایش یا کاهش پیدا کند. این امر میتواند در کنار گشودگی کمتر دریچه دیافراگم برای سوژههای ثابت منجر به وضوح بیشتر در تصویر گردد. امّا سرعت باز و بسته شدن کم شاتر در سوژههایی که متحرک هستند باعث میگردد تا تصویر بهصورت کشیده و تار شود ثبت گردد.
برای مثال تصور کنید یک بادکنک را پر از آب کردهاید و با یک سوزن آن را سوراخ میکنید. حال اگر هرچقدر سرعت باز و بسته شدن شاتر بالاتر به همراه گشودگی دیافراگم بیشتر گردد مثلاً 8000/1 ثانیه و گشودگی 8/1f باشد شما قطرات آب را معلّق در هوا ثبت میکنید. امّا اگر سرعت باز و بسته کردن شاتر را کم کنید یا میزان ورود نور را کم کنید (گشودگی دیافراگم را کاهش دهید) این بار حرکت مسیر آب را ثبت میکنید. تا به اینجا مفهوم و اثر دیافراگم نسبت به سرعت شاتر را کاملاً متوجّه شدید که چه اتّفاقی روی میدهد.
حسّاسیت سنسور به نور - ISO
گشودگی دیافراگم همچون مردمک چشم است و از مقداری معینی بازتر یا بستهتر نمیگردد. همچنین سرعت باز و بسته شدن تیغههای شاتر همانند پلک چشم، در طول زمان هم محدود است و نمیتوان آن را از حدِّ معینی سریعتر در کسری از ثانیه آن را باز و بسته نمود یا بیشتر از مدّت زمانی محدود باز گذاشت. لذا اگر در یک شرایط خاص محیطی که نور بسیار کم است، چگونه میتوان از یک سوژه ثابت یا در حال حرکت عکسی گرفت که هم تصویر از نظر میزان نور ایدهآل و هم سوژه واضح و بدون تار شدن باشد؟
اینجاست که ISO به کمک ما میآید. ISO به معنای حسّاسیت سنسور دوربین به نور دریافت شده است. همان گونه که از نام آن مشخّص است، هر چقدر میزان حسّاسیت سنسور به نور بیشتر گردد ما قادر خواهیم بود در نورهای بسیار اندک تصاویر واضح و روشنی با سرعت شاتر بالاتر ثبت کنیم. برای درک بهتر موضوع تصور کنید آخر شب 14 ماه که آسمان مهتابی است به تخت جمشید میروید اکنون قصد دارید که از سر ستونهای عقاب عکس بگیرید. اوّلین کار این است که گشودگی دیافراگم را به بازترین حدّ خود افزایش یا از سرعت شاتر آهسته مثلاً 30 ثانیه استفاده نمود امّا با بازترین گشودگی دیافراگم و سرعت شاتر بسیار آهسته عکس ثبت شده همچنان تاریک است و چیزی جز برخی از نور چراغهای محوطه در دور دست دیده نمیشود. حال اگر میزان حسّاسیت سنسور به نور را افزایش دهید و دوباره عکس بگیرید مشاهده خواهید نمود که عکس ثبت شده واضح و روشن است امّا اگر ISO را بیشتر از پیش افزایش دهید نیاز به سرعت شاتر سریعتر مثلاً 8 ثانیه است امّا عکس شما دارای نویز زیادی خواهد شد. پس ISO بیشتر یعنی ایجاد نویز در عکس. ISO[8] با اعداد استانداردی با ضریب 2 هستند دقّت کنید: ISO = 50, 100, 200, 400, 800, 1600, 3200, 6400, 12800, 25600, 51200, …
اکنون تصور کنید بر خلاف مثال قبل در اوج ظهر در کویر یزد بخواهید عکس بگیرید؛ گشودگی دیافراگم را تا حداکثر خود مثلاً f/22 کاهش یا از سرعت شاتر سریعتری مثلاً 8000/1 ثانیه یا هر دو باید استفاده نمود. اکنون اگر عکس بگیرید تصور بیش از اندازه روشن است. حال اگر حسّاسیت سنسور نسبت به نور را به حداقل ممکن برسانیم و مجدداً عکس بگیریم، این بار همه چیز عالی است و حتّی تصویر هیچ گونه نویزی ندارد.
در مثالی دیگر تصور کنید شما در پیست موتورسواری هستید و شرایط نور این پیست در حدّ مطلوبی قرار دارد. اکنون قصد دارید از یکی از موتورسواران که با سرعت زیاد در حال رانندگی است عکسی بگیرد. در اولین قدم دوربین خود را در حالت S در نیکون یا Tv در کانُن قرار دهید و با تنظیم یک سرعت شاتر بالا مثلاً 250/1 و با زوم کردن روی سوژه اقدام به عکّاسی مینمائید امّا پس از ثبت عکس متوجّه میشوید بخاطر اینکه بر روی سوژه زوم کردهاید دوربین از گشودگی دیافراگم بسته f/5.6 استفاده نموده است و نمیتواند از گشودگی بالاتری مثلاً f/3.5 استفاده نماید پس برای اینکه تصویر دارای نور بهتری شود سرعت شاتر خود را به اجبار به 160/1 کاهش میدهید. امّا پس از ثبت عکس متوجّه تاری سوژه میگردید که تنها راه برای گرفتن عکسی واضح بدون تار شدگی افزایش سرعت شاتر بالاتر است امّا برای دستیابی به عکسی با نور ایدهآل باید گشودگی دیافراگم را افزایش داد که در نتیجه زوم کردن نمیتوان آن را بیشتر از f/5.6 بازتر نمود. برای حل این مشکل باید ISO را افزایش داد تا بتوان از سرعت شاتر بالاتر بهره برد.
برای درک هر چه بهتر موضوع به تصویر بالا دقّت کنید و رابطه بین سه مؤلفه اصلی (گشودگی دیافراگم، سرعت شاتر و حسّاسیت سنسور) در نوردهی را مشاهده کنید و به خوبی آن را تجریه و تحلیل نمائید.
چگونگی تغییر میزان دیافراگم، سرعت شاتر و ISO بر روی دوربین عکّاسی
در تمامی دوربینهای عکّاسی شرکتهای مختلف دو کلید چرخان وجود دارد که دکمههای فرمان[9] نامیده میشوند. یکی از آنها وظیفه تنظیم میزان گشودگی روزنه دیافراگم و دیگری وظیفه تعیین سرعت باز و بسته شدن شاتر دوربین را بر عهده دارد. همچنین این دو کلید چرخان به واسطه فشردن و نگه داشتن سایر دکمههای دیگر قادر هستند دستورات دیگری را به دوربین بدهند. مثلاً با فشردن یا فشردن و نگه داشتن دکمه ISO بر روی دوربین و چرخاندن یکی از کلیدهای فرمان میتوان میزان مقدار عددی ISO را تغییر داد.
در برخی از دوربینها همانند نیکون D5300 برای تغییر گشودگی دیافراگم باید ابتدا دکمه نورسنجی را فشرده و سپس کلید فرمان را بچرخانید یا برای تغییر ISO باید کلید Fn را فشرد و کلید فرمان را چرخانید.
توجّه داشته باشید در دوربینهایی که قابلیت لمسی دارند میتوان بهصورت مستقیم با لمس صفحه نمایش دوربین و انتخاب گزینه مورد نظر مقدار گزینه آن را تغییر داد. مثلاً در دوربینهای کانُن با فشردن دکمه Q و یا در نیکون با فشردن دکمه info میتوان گزینههای دوربین را فعّال و توسّط لمس گزینهها را تغییر و تنظیم نمود.
[9]- Command Dial
منبع: برگرفته شده از کتاب آموزش صفر تا صد اصول پایه عکّاسی دیجیتال نویسنده: حمید حساس